متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی در گفتوگو با عطنا میگوید: «یک روز باید بپذیریم که بیماریهای اعصاب و روان اعم از افسردگی، اختلالات اضطرابی و … هر کدام به نحوی یک بیماری پذیرفته شده هستند و همانطور که یک فرد مریض میشود و به دکتر مراجعه میکند، به همان اندازه نیز نیاز به روانکاو و روانپزشک وجود دارد.»
حتماً با این گزاره مواجه شدهاید که «یکی باید بیاید همه این حرفهایی که ما به دیگران میزنیم به خودمان بزند!» بسیار طبیعی است که ما از بسیاری از مشکلات آگاهی داریم و حتی میتوانیم برای همسالان خود توصیههای مفیدی داشته باشیم اما وقتی پای خودمان به میان میآید ترجیح میدهیم خودمان از پس آن برآییم و نیازی به دخالت کسی نمیبینیم. با اینحال، علومی برای کمک به همین افراد هم وجود دارد. مشاوره، روانشناسی و روانپزشکی از جمله این علوم هستند که هرکدام از زاویهای میتوانند به حل سریعتر مشکلات ما کمک کنند.
خانم دکتر کیانی تحقیقاتی نیز با تمرکز بر رواندرمانی بین فردی و گروهی به ویژه برای رفع اختلال افسردگی دارد. هرچند تحقیق مشترک وی درباره «تابآوری در برابر مواد مخدر پسرانی که پدران معتاد دارند» هم خواندنی و مفید است. با این حال، به عنوان یک فوق متخصص، حق دارد بسیاری از مسائلی را که ما به سختی با آن کنار میآییم، ریشه در یک تغییر زیستی ریز در بخشی از ترشحات مغز بداند که راه حل آن، نه تنها قایم شدن زیر پتو و بیتفاوتی نسبت به امورات زندگی نیست بلکه به قول ما جوانها «با یک قرص خوب میشود؛ چراکه بدتر از اینهایش خوب شده است». برای اینکه در اینباره بیشتر بدانیم، شما را به خواندن این گفتوگوی مهم و مفید دعوت میکنم.
روانشناسی و مشاوره به عنوان دو شاخه از علوم انسانی و روانپزشکی به عنوان شاخهای از علوم تجربی تفاوتها و شباهتهایی با هم دارند. دکتر کیانی در اینباره میگوید: روانشناسی در حوزه علوم انسانی است. در دورهای که ما کنکور دادیم، اغلب افراد با دیپلم انسانی برای این رشته اقدام میکردند. همچنین که گرایش های مختلفی از جمله بالینی، عمومی، تربیتی و … دارد، بعد از آن فوق لیسانس و دکتری رشته روانشناسی مطرح است.
او ادامه میدهد: اما در حوزه روانپزشکی از پایه تفاوتهایی وجود دارد، ما از علوم تجربی وارد پزشکی شده و بعد از تحصیل به مدت هفت سال، پزشک عمومی میشویم. بعد از آن، یک دوره تخصصی روانپزشکی را طی میکنیم. این دوره در زمان تحصیل من سه سال و امروزه چهار ساله است.
دکتر منصوره کیانی دهکردی
اما چرا به این دوره یک سال اضافه شده است؟ دکتر کیانی اضافه میکند: دلیل این امر به سبب تمرکز بیشتر بر آموزش انواع درمان های غیر دارویی از جمله فنون رواندرمانی، مشاوره، خانواده درمانی، بازی درمانی، زوجدرمانی و … است. روانپزشک در سه سال اول مهارت لازم را در تجویز دارویی کسب میکند و در این یک سال اضافه شده، آموزشهای غیر دارویی را فرا میگیرد.
این متخصص اعصاب و روان تفاوت اصلی بین روانشناس و روانپزشک را در پزشک بودن گروه دوم میداند و میگوید: روانپزشک به عنوان پزشک میتواند اقدام به تجویز دارو کند، کاری که روانشناس در آن ورود پیدا نمیکند.
با این حال، شباهتی که کار روانپزشکان با کار مشاوران و روانشناسان دارد در رویکردهای درمانی است؛ «رویکردهای ما نیز در حوزه درمان شامل درمان انفرادی، زوجدرمانی، خانوادهدرمانی و گروهدرمانی میشود».
اما گویی با تمام مصائبی که این علم جدید در ایران دارد، متخصصان حوزههای روانشناسی، مشاوره و روانپزشکی هنوز رابطه سردی با هم دارند و این نیاز به وجود دیگری به عنوان همکار و مکمل هنوز ایجاد نشده است. البته در این راستا کارهای زیادی در حال انجام است.
دکتر کیانی درباره این موضوع، با تاکید بر اینکه اعتقاد به کار تیمی یک امر ضروری است، تصریح میکند: ما امیدواریم به مرور در کشور ما نیز جا بیفتد که روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی، روانپرستار و کاردرمانگر بتوانند در کنار هم به شکل یک تیم کار کنند.
این روانپزشک که فلوشیپ رواندرمانی هم دارد در ادامه توضیح میدهد: برای مثال، اگر من روانپزشک بعد از معاینه یک بیمار، متوجه شدم که این فرد نیاز به چند جلسه دارودرمانی و چند جلسه مشاوره و یا روان درمانی حمایتی دارد، او را به همکار متخصص دیگری برای مشاوره معرفی میکنم. البته گاهی، بیمارانی که ابتدا توسط همکاران مشاور یا روان شناس دیده می شوند نیز، توسط آنها برای گرفتن درمان های دارویی به روان پزشکان معرفی می شوند و این رابطه دوسویه شکل می گیرد.
به گفته متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی، روانپزشکها نیز به دو دسته تقسیم میشوند؛ دستهای که بعد از یک جلسه صحبت کوتاه اقدام به تجویز دارو میکنند و دسته دیگر که برای بخش رواندرمانی فرد وقت بیشتر میگذارند. من جزو این دسته دوم هستم که به دلیل مدرک فلوشیپ رواندرمانی (فوق تخصص) در هر دو مورد (مشاوره و تجویز دارو) ورود پیدا میکنم.
چرا باید به روان پزشک مراجعه کنیم ؟ – دکتر کیانی
در ادامه این گفتوگو، دکتر کیانی ساختار شخصیتی انسان در مواجه با فشارهای بیرونی را به یک اسفنج تشبیه کرده و میگوید: یک اسفنج را در نظر بگیرید، وقتی با مقدار مشخصی آب مواجه میشود آن را در خود جمع میکند و به عنوان ظرف مناسبی در مقابل بحران عمل میکند. در حالی که ساختار شخصیتی بعضی افراد مانند اسفنجی که ته نشینی از آب هم در آن باقی مانده است، عمل میکند و در مواجه با همان مقدار آب شکننده عمل کرده و آب را پس میزنند.
متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی تهران با مثالی ادامه میدهد: وقتی یک قهرمان دو میدانی پایش بشکند، آیا کسی به او میگوید تو چقدر ضعیف بودی! دوندهها که نباید پایشان بشکند! و یا از تو که قهرمانی بعید است این اتفاق برایت بیفتد؛ مسلماً خیر. لذا اصطلاحی داریم با عنوان there is no your fault (این تقصیر تو نیست) که یادآور این نکته است که فرد نباید خود را انسان ضعیفی تصور کند و باید بداند که این اتفاق مثل بسیاری دیگر از اتفاقات طبیعی است.
این روان پزشک اضافه میکند: همانطور که قرار نیست به یک چشمپزشک بگویم شما چرا خودتان عینک میزنید، نمیتوان حتی به یک روانشناس و روانپزشک هم گفت که شما چرا خودتان دچار اضطراب شدهاید یا افسردگی گرفتهاید.
دکتر کیانی اینگونه نتیجه میگیرد که ممکن است مایی که به خیلیها کمک میکنیم، مانند کسی که یک روز بیمار میشود و به مراقبت و درمان نیاز پیدا میکند، دچار یک بیماری مثل افسردگی شویم و نیاز به دارو پیدا کنیم که در عمل هیچ فرقی با شخصی که مثلا دیابت دارد نخواهیم داشت.
در هر صورت باورهای غلط نسبت به این علم در جامعه ما وجود دارد، دکتر کیانی نیز در سخنان خود تلاش میکند صادقانه درباره این مسائل سخن به میان آورد. او لزوم انگزدایی در مراجعه به مشاور را بسیار حائز اهمیت میداند و امیدوار است دانشجویان نیز در این راه گام بردارند و برای خود و اطرافیانشان درباره این مسئله بدون واهمه و انکار برخورد کنند.
«یک روز باید بپذیریم که بیماریهای اعصاب و روان اعم از افسردگی، اختلالات اضطرابی و … هر کدام به نحوی یک بیماری پذیرفته شده هستند و همانطور که یک فرد مریض میشود و به دکتر مراجعه میکند، به همان اندازه نیز نیاز به روانکاو و روانپزشک وجود دارد.»
دکتر منصوره کیانی دهکردی
اما فرق داروهای روانپزشکی با مواد مخدری از جمله تریاک، حشیش و انواع قرصها نظیر ترامادول و… در چیست؟
متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی با تصریح این نکته که داروهای اعصاب و روان برخلاف باور عموم چنان وابستگی را که بیان میشود ندارند، میگوید: ماده مخدر یک ویژگی خاص دارد و آن نیاز به افزایش تدریجی دز ماده مصرفی و وابستگی است. یعنی یک فرد اگر روز اول یک گرم تریاک یا قرص ترامادول استفاده کند ،در ماه های بعد به چند برابر نیاز پیدا میکند و از یک جایی به بعد مصرف ماده برای لذت و خوب شدن حال نیست، بلکه صرفا برای بد نشدن حال است که نشانه اصلی اعتیاد است و عوارض ظاهری و روحی بسیار مخربی دارد.
به بیان این متخصص، آسیبهای برگشتناپذیر روی مغز، مشکلات پوستی، ضعف بدنی و … از جمله این عوارض هستند.
دکتر کیانی تاکید میکند: داروهای تجویزی پزشک داروهایی هستند که سالها مورد تحقیق و بررسی علمی قرار گرفتهاند و نه تنها عوارض چشمگیر ندارد بلکه در صورتی که با تجویز پزشک مصرف شود و فرد مراجعات منظم به پزشک معالج داشته باشد، وابستگی هم ایجاد نمیکنند، برای همین اجازه ورود به بازار مصرف (داروخانهها ) پیدا میکنند.
به گفته این روانپزشک باید دانست که این داروها با داروهای دیگر بیماریهای زیستی تفاوت ماهوی ندارند بلکه تفاوت در نحوه و نوع استعمال آنهاست.
دکتر کیانی در توضیح بیشتر این موضوع اضافه میکند: برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که به دلیل دیابت نیاز دارد روزی چند بار انسولین تزریق کند. آیا تا کنون کسی را دیدهاید بگوید من به انسولین اعتیاد دارم؟ خیر! چرا که مادهای در بدنش کم شده و سوخت و ساز بدن را با مشکل مواجه کرده است و تزریق دارو، این ماده را به تعادل باز میگرداند. (این در حالی است که مصرف داروهای اعصاب و روان مانند رفع شدن دوره یک بیماری مثل سرماخوردگی است.)
اما کیست که نداند در جامعه به کسی که انسولین میزند و یا قرص سرماخوردگی مصرف میکند با کسی که باید یک دوره مثلا چند ماهه داروی ضد افسردگی مصرف کند، به یک چشم نگریسته نمیشود و این مسئله حتی در بین تحصیلکردهها هم وجود دارد.
چرا باید به روان پزشک مراجعه کنیم ؟ – دکتر کیانی
دکتر کیانی ضمن ابراز تاسف از این نگاه در بین دانشجویان اما از یک چیز خوشبین و امیدوار است، او اشاره میکند: دوره درمان افسردگی یک دوره مشخص است. در این دوره داروی مورد نظر که مصرف شد با اتفاقی که در مغز میافتد، ماده موسوم به نوروترنسمیترها (پیامرسانهای عصبی) تنظیم شده و حال شخص خوب میشود و این خوب شدن روی سبک زندگی او تاثیر خواهد گذاشت ( و از این مرحله او باید نسبت به خود به عنوان یک فرد نرمال و غیر افسرده نگاه کرده و روی نگرش خود کار کند.)
متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی معتقد است قدم اول در هنگام بروز اختلالات روانی برای یک فرد، مراجعه به پزشک یا روان پزشک است، یعنی ابتدا یک پزشک عمومی فرد را ببینید و اگر لازم شد به متخصص مورد نظر ارجاع دهد و در صورت تشخیص پزشک قدم بعد میتواند بسته به شخص درمان دارویی، درمان شناختی-رفتاری و یا رواندرمانی بین فردی باشد.
به بیان دکتر کیانی، البته ممکن است کسی نزد روانپزشک رفته و و درمان هم شد اما آن عامل بیرونی استرسزا مثل جدایی، سرکوب و … هنوز وجود داشت و فرد نتوانسته بود با آن کنار بیاید، لذا نباید تاثیر دارو را صد در صد دانست و در مورد اهمیت رواندرمانی بین فردی باید یادآور شد که اصولا اختلالی مثل افسردگی در خلا اتفاق نمیافتد و حتما یک بافتار اجتماعی و بین فردی دارد.