آیا شما همین الان در حال انجام یک بازی هستید؟ با اینکه شاید جواب شما خیر باشد اما ما به طور قاطع می گوییم که جواب این سوال در اکثر موارد مثبت است حتی اگر خودتان ندانید! پس از خواندن این مقاله این توانایی را خواهید داشت که خودتان و دیگران را بهتر بشناسید.
منظور از بازیها چیست؟
وقتی کلمه بازی را می شنویم فکر همه ما تنها به بازی های کوتاه و خلاصه شده می رود مثل یک دست بازی کلش یا بازی والیبال؛ اما چیزی که قصد توضیح آن را داریم بسیار از آن چیزی که تصور دارید متفاوت تر است.
در سال های گذشته در یک کارگاه روانشانسی بودم که استادی گفت: 90 درصد روابط تمام انسان ها تنها یک بازی است!
با شنیدن این جمله به تمام روابط میان افراد فکر کردم و حقیقتا به این نتیجه رسیدم که بیشتر آن ها نه تنها شبیه به بک رابطه بالغانه بین دو آدم بالغ نیست بلکه شبیه یک بازی بین دو کودک است.
زمانی که اریک بن کتاب «بازیها؛ روانشناسی روابط انسانی» را نوشت دقیقا به همین موضوع اشاره داشت انگار که در این کتاب دست تمام آدم ها در روابطشان رو شده باشد.
قبل از اینکه به تعریف بازی های پردازیم باید بگوییم که استفاده از کلمه «بازی» در روابط به این معنا نیست که به قصد تفریح و لذت انجام می شود بلکه بسیار هم جدی بوده و شوخی ای در کار نیست!
بازیها یعنی «یک سری تبادلات پنهانی مکمل که به صورت مستمر انجام می شوند تا به یک نتیجه کاملا مشخص و پیش بینی شده برسیم.» یعنی ما یک بازی را شروع می کنیم تا یک سری از خلا هایمان را جبران کنیم.
اکثر اوقات خود انسان ها نمی دانند که مشغول چه بازی هستند! نکته ی مهم دیگر این است که نشانههای اصلی بازی «تکرارپذیری» است؛ یعنی اگر یک اتفاق به صورت مداوم برای شما بیفتد به این معنی است که شما یک سناریو نوشته اید و مطابق آن دارید بازی می کنید.
به طور مثال فردی که دائما در حال دیدن خیانت در رابطش است حتما در یک بازی از پیش نوشته شده قرار گرفته است، یعنی فرد بازی را در ذهنش طراحی می کند و به دنبال آدم هایی می گردد که بتوانند نقش مکمل را برای او بازی کنند.
بنابراین دقت کنید که بازیها اصل ماجرا نیستند و اصل قسمت همان پیش نویسی است که می نویسیم.
انواع بازیها
انواع بازی طبق موقعیت های مختلف متفاوت است، مثل: «بازیهای ازدواج»، «بازیهای زندگی»، «بازیهای مهمانی»، «بازیهای عاشقی» و…
1-بازی اگر به خاطر تو نبود
این بازی جزو بازی های متداولی است که در زن و شوهر قرار دارد، طبق نظریه اریک بن بیشتر مردم به صورت ناخوداگاه به این دلیل ازدواج می کنند که محدودیت هایی را برای خود ایجاد کنند.
به طور مثال زنی را در نظر بگیرید که همیشه آرزو دارد بتواند رانندگی را یاد بگیرد اما همسر او مانع این کار می شود، پس از متقاعد کردن همسرش و شرکت در کلاس های رانندگی به این نتیجه می رسد که از رانندگی تا چه اندازه هراس دارد و به این نتیجه می رسد که همسرش در تمام این سال ها درحقیقت به او کمک کرده است تا به عمق ترس هایش پی نبرد و حتی خود او در میان خواستگرانش مردی سلطه گر و سخت گیر را انتخاب کرده است تا وارد بازی «اگر به خاطر او نبود» به این گونه تصور کند که اگر همسرش نبود خیلی کار ها میتوانست انجام دهد.
2-بازی ببین مجبور شدم چیکار کنم
در این مثال فردی را در نظر بگیرید که حوصله ندارد و میخواهد با کسی هم صحبت نشود در این میان شخصی به او نزدیک می شود و میخواهد حال او را خوب کند، این مزاحمت ناگهانی باعث می شود وسیله ای که در دست دارد بیفتد! در این زمان فرد با عصبانیت به شخص مقابلش نگاه می کند و می گویید «ببین مجبورم کردی چیکار کنم» هر چند که این خرابکاری تقصیر خود فرد است اما خوشحال می شود که می تواند مقصر بودن خود را توجیح کند.
اریک برن عقیده دارد که بازی های ما مثل نوار های کهنه ای هستند که از کودکی آنها را به ارث برده ایم و مرتب آنها را از ضبط صوت مان پخش می کنیم و با اینکه محدود کننده و مخرب هستند می توانند با از میان بردن ضرورت حل مشکلات روانی حل نشده ای که داریم، به نوعی آرامش بخش باشند.
من های سه گانه
در مقاله تحلیل رفتار متقابل درباره سه شخصیت کودک،والد و بالغ به طور کامل توضیح دادیم و دلیل های شکل گیری آن ها را به مثال برای شما توضیح دادیم. طبق نظریه برن در تمامی روابط اجتماعی ما یکی از این سه حالت خود را نشان می دهیم و از یک «من» به «من» دیگر تغییر حالت می دهیم.
در بازی کردن با دیگران نیز همینطور است برای به دست آوردن چیزی که خواهان آن هستیم به جای اینکه آرام، صادقانه و با صمیمیت رفتار کنیم، ممکن است احساس کنیم که باید مثل یک والد دستور بدهیم، مثل یک کودک ناز کنیم یا مثل یک بالغ خودمان را بیش از اندازه آگاه و عاقل نشان بدهیم.
خارج شدن از بازی
با خواندن مطالب بالا احتمالا تا اندازه ای با مفهوم بازی آشنا شده اید و حتما دلتان می خواهد از بازی های خود خارج شوید، اما بهتر است بدانید که تمام بازی ها برای ما بد نیستند اگر بازی ها تا اندازه ای باشند که از حس صمیمت محروم نشوید می تواند برایتان مفید باشد.
اما اگربه یک بازی خاص عادت کرده برای خارج شدن از آن کافی است که شروع و پایان آن را پیدا کنید زیرا باعث می شود من بالغ که در بازی ها کنار گذاشته بودید فعال شود در کل رمز پایان بازی استفاده از شخصیت بالغ است زیرا تمامی بازی به دلیل کمبود قسمت بالغ وجود اتفاق می افتد.
با شرکت در این کارگاه بازیها چه می آموزیم؟
- بازیهای خودم و اطرافیانمان را می شناسیم
- خودمان را می شناسیم
- بالغ خود را تقویت می کنیم
- بازی را تمام می کنیم ( صمیمیت بیشتر )
این کارگاه در مرکز مشاوره خانواده نیک اندیشان :
بازیها در سه جلسه ۳ ساعته و توسط دکتر سعید بهزادی فرد در مرکز مشاوره خانواده نیک اندیشان تدریس می شود.
جهت آشنایی با سوابق دکتر سعید بهزادی فرد می توانید از لینک روبرو استفاده نمایید : دکتر سعید بهزادی فرد